۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

سوسیس بندری




طرز تهیه:سوسیس بندری نوعی غذای نیمه فوری است که در مناطق جنوب درست میشودبرای درست کردن این غذای خوشمزه جنوبی احتیاج به سوسیس کوکتل 60% , پیاز فراوان و مقدار متنابعی ادویه جات بخصوص ادویه کاری.فلفل قرمز تند و رب گوجه فرنگی‌ یا سس کچاب
برای این کار سوسیس, پیازرا بصورت ریز خرد می کنیم و سپس آن را سرخ میکنیم در پایان وقتی مواد ما طلایی رنگ شد ادویه جات و فلفل فراوان برویش ریخته و به هم می زنیم.


برای سس این غذا هم میتوانید رب گوجه فرنگی‌ را در کمی‌ روغن تفت دهید با نصف استکان آب به مواد اضافه کنید هم میتوانید از سس کچاب استفاده کنید به طوری که مقداری سس را روی موادمان می‌ریزیم و اجازه میدهیم ۵ دقیقه روی حرارت بماند تا سس به خورد آن برود که من با کچاب درست می‌کنم و بسیار هم خوشمزه میشود.








کیک سیب







مواد لازم

آرد 300 گرم- آرد ذرت 50 گرم-کره یا مارگارین 250 گرم-پودر شکر 250 گرم-تخم مرغ 5 عدد-بیکینگ پودر 2/1 قاشق چایخوری-وانیل 4/1 قاشق چایخوری-سیب درشت 2 تا 3 عدد

چگونگی تهیه


کره و پودر شکر را با همزن برقی می زنیم تا کاملا" پوک شود. تخم مرغها را دانه دانه اضافه کرده وانیل را نیز اضافه می کنیم بعد از مخلوط شدن آرد، آرد ذرت و بیکینگ پودر را داخل مواد ریخته و خوب مخلوط می کنیم. قالب مستطیل 25*35 سانتی متری را چرب می کنیم. مواد کیک را داخل قالب می ریزیم. سطح کیک را صاف کرده و سیب های ورقه شده نازک را روی مواد می چینیم. قالب را داخل فر با حرارت 180 درجه سانتیگراد که از قبل گرم شده می گذاریم و بعد از 45 دقیقه کیک پخته شده را از فر خارج می کنیم. بعد از یک ربع کیک را از قالب خارج می کنیم. در صورت تمایل قبل از پخت می توانید روی سیب ها را دارچین بپاشید و همچنین بعد از پخت روی سیب ها را مارمالاد گرم شده زردآلو بمالید.





۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

لطیفه های کوتاه



ياد اون روزها بخير

 وقتى من بچه بودم، مادرم يک تومن به من مى داد و مرا به فروشگاه مى فرستاد و من با ٣ کيلو سيب زمينى، دو بسته نان، سه پاکت شير، يک کيلو پنير، يک بسته چاى و دوازده تا تخم مرغ به خانه برمى گشتم. اما الان ديگه از اين خبرها نيست... !همه جا
توى فروشگاه ها دوربين گذاشته اند ياد اون روزها بخير!

مکه

غضنفر میره مکه وقتی برمیگرده ازش می پرسن چه طور بود؟ خوش گذشت؟

میگه :همه چی عالی بود هتل 5ستاره، امکانات توپ، جنسا ارزون و.... یه جای دیگه هم بود که مردم دورش میچرخیدن شلوغ بود من نرفتم.

چتر باز

غضنفر به عنوان چتر باز میره تو نیرو هوایی

روز مانور که میرسه فرماندش بهش میگه: وقتی پریدی پایین دکمه سبز رو فشار میدی چتر باز میشه اگه باز نشد دکمه قرمز رو فشار میدی حتما باز میشه وقتی رسیدی پایین اونجا یک ماشین هست که میارتد پادگان.
خلاصه میپره پایین دکمه سبز رو میزنه وا نمیشه! دکمه قرمز رو میزنه وا نمیشه! بعد با عصبانیت میگه:
اگه شانس ماست برسیم پایین ماشینم رفته!

زن ژاپنی



یارو زن ژاپنی می گیره هی نگاش میکنه و میگه:اگه خوابت میاد برو بخواب.

عجیبه

یارو می گفته عجیبه ؟ می گن چی عجیبه ! می گه ۱۰۰ هزار تا تماشاچی ۲۲ تا بازیکن ۳ تا داور ! مگن خوب چیش عجیبه ?!

می گه گنجیشکه هم ول کرده ریده رو من!!!


اصغر پاشو


غضنفر تو جاده داشته رانندگي ميكرده، يهو ميبينه يه كاميون داره از روبروش مياد، ميزنه رو ترمز ميبينه ترمزش نميگيره. رفيقشو صدا ميكنه ميگه: اصغر اصغر پاشو تصادفو ببين.


بستن لامپ
 
از غضنفر می پرسن که برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون لامپ رو بگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخوونند.
 
آرزوی زن 200ساله
 
زنه 200 سال عمر کرده بود ، بهش می گن مادر تو این سن چه آرزوئی داری؟ می گه : ننه 6 سال دیگه عمر کنم بشم 206 بیفتم زیر پا جوونا

دهقان فداکار

يه بابائي تو يك شب برف و بوراني داشته از سر زمين برميگشته خونه، يهو ميبينه يكجا كوه ريزش كرده، يك قطار هم داره ازون دور مياد! خلاصه جنگي لباساشو درمياره و آتيش ميزنه، ميره اون جلو واميسته. رانندة قطاره هم كه آتيشو ميبينه ميزنه رو ترمز و قطار وا ميسته. همچين كه قطار واستاد، يارو يك نارنجك درمياره، ميندازه زير قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار ميشن! خلاصه يارو رو ميگيرن ميبيرن بازجويي، اونجا بازجوه بهش ميتوپه كه: مرتيكة خر! نه به اون لباس آتيش زدنت، نه به اون نارنجك انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! طرف ميزنه زير گريه، ميگه: جناب سروان به خدا من از بچگي اين دهقان فداكار و حسين فهميده رو قاطي ميكردم!

رازهایی بسیار جالب درمورد چهره و خصوصیات اخلاقی‌تان!!!





شخصیت ما قبل از هر جای دیگری روی صورتمان بروز پیدا می‌کنند. حالات و تغییرات چهره، هرچند جزئی و خفیف، پیام شفاف، سریع و کارآمدی است که می‌تواند یک زبان جهانی هم باشد، به شرطی که شما بتوانید حالات چهره‌های مختلف را تشخیص بدهید و بدانید که هر چهره‌ای چه چیزی می‌گوید. دانستن این نکات از بهترین ابزارهای برقراری ارتباط با دیگران است.



دانستن این‌که طرف مقابل چه شخصیتی دارد و چه واکنش‌های احساسی از خود نشان می‌دهد، می‌تواند نقش مهم و حیاتی در رابطه ما و آن فرد داشته باشد. اگر ما بتوانیم احساسات مردم را زود تشخیص بدهیم، بهتر می‌توانیم در موقعیت‌های مختلف با آن‌ها برخورد کنیم. مثلاً اگر ما بتوانیم تشخیص بدهیم که فردی غمگین است، شاید بتوانیم واکنش درستی نسبت به ناراحتی او نشان بدهیم.


برای فهمیدن برخی از حالات چهره نیازی به آموزش نیست، چون شناسایی آن‌ها ساده است و حتی آن‌طور که روان‌شناسان می‌گویند ما از یک توانایی ذاتی برای انجام این کار برخورداریم. داروین گفته است روزی مادری هنگام مراقبت از کودک خودش شروع به گریه کرد. کودک با این‌که هیچ‌وقت با چنین صحنه‌ای مواجه نشده بود اما جلو رفت و به عنوان همدردی روی شانه مادرش زد. بعد داروین نتیجه می‌گیرد که این کودک تا آن موقع ندیده بوده کسی گریه بکند، پس نمی‌توانسته این احساسات را یاد گرفته باشد. بنابراین تشخیص یک صورت گریان امری ذاتی و غریزی است. با این حال نکات ظریفی هم هست که توجه بیشتر به آن می‌تواند به ما در درک بهتر از چهره خودمان و دیگران کمک کند.


قبل از شروع بحث باید دو نکته را مد نظر داشت. اول این‌که همان‌طور که گفتیم چهره‌خوانی یک علم دقیق و ثابت‌شده نیست و حتی با گذراندن دروه‌های آموزشی دقیق و پیشرفته نیز نمی‌توان به‌طور قطع در مورد شخصیت و درون افراد صحبت کرد. نتایج شما در سنجش شخصیت، بستگی به تجربه، مهارت و تعداد دفعات تحلیل قبلی دارد. نکته دوم که اهمیت بسیار زیادی هم دارد این‌که چهره را باید به طور کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و تا رسیدن به همه حقایق، از قضاوت‌های شتابزده اجتناب کنید. با به یاد داشتن این نکات می‌‌توانید قبل از صحبت کردن با افراد تا حدی متوجه شخصیت آن‌ها شوید.


صورتم مثل هلو


شکل صورت، اولین نکته‌ای است که در هنگام تعبیر چهره باید به آن دقت کرد. فرم کلی صورت و شکل هندسی آن این نکات را به ما می‌گوید:


- صورت دراز و کشیده: صبور


افرادی که دارای چنین صورتی هستند عموماً صبر و تحمل زیادی دارند و توانایی حل مشکلات در آن‌ها بیشتر است. جذابیت و خوش‌ترکیب بودن افراد با چنین صورتی نشانگر این است که آن‌ها معمولاً کارهای خود را نیمه‌تمام رها نمی‌کنند و عادت به انجام امور به شکل تمام و کمال دارند.


- صورت مربعی: سخت‌کوش


طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سخت‌کوشی برای دستیابی به آرزوها، زیرکی و فعال بودن از ویژگی‌های این افراد محسوب می‌‌شود.


- صورت پهن: دانا و مهربان


این‌گونه اشخاص بردبار و مهربان هستند. معمولًا افراد درس خوانده و روشنفکر به حساب می‌آیند.


- صورت گرد: پرانرژی


این شکل دلالت بر امیدواری، زنده‌دلی و انرژی دارد. این افراد می‌‌توانند اتاقی دلگیر و ساکت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل کنند.


بختت بلند باشد


پیشانی شما تابلویی است برای یادآوری طرز فكر شما و نشانه‌ای از چگونگی تصمیمات و تاثیرات آن بر رفتارتان و شاید هم به این دلیل بوده كه پیشانی را اكثر ادیان مكانی برای به خاك گذاشتن انتخاب نموده‌اند.


- پیشانی محدب و بیرون زده: مبتكر


این پیشانی نشان‌دهنده علاقه فرد به استفاده از تخیل و راه‌حل‌های مبتكرانه است، چه در كار و چه در زندگی.


- بالای ابروها روی پیشانی، یك برآمدگی استخوانی باشد: قاطع، منظم


مجری درجه یك قانون از هر نوع كه باشد؛ چه قوانین علمی چه اجتماعی. این فرد برای اطمینان به راه‌حل‌ها نیازمند یك بار امتحان كردن آن‌ها است. در زندگی نیز راحت اطمینان نمی‌كند، اما راحت هم شك نمی‌كند.


- یك برجستگی گوشتی میان ابروها: سختكوش


این برجستگی روی ناحیه اراده روییده است، پس این خصوصیت نشانه سخت كوشی و همت اعلای فرد است، از كودكی تا كهن‌سالی. او را در زندگی و كار جدی بگیرید.


- پیشانی صاف و بدون گره: افكار منظم


این اشخاص عموماً دارای افكاری منظم و قدرت تصمیم‌گیری در زمان حال هستند. ایشان پذیرای عقاید روشن و تازه نیز می‌باشند و نگرش و برخوردی معقول و متعادل دارند.


- پیشانی چروکیده: پریشان


وجود خطوط در سطح پیشانی نشان می‌‌دهد که این افراد به سرعت هیجان‌زده و احساساتی می‌شوند و سریع آشفته و پریشان‌حال می‌‌گردند.



ابرو عین کمونچه


هنگامی كه پیشانی بیانگر افكار است، پس عجیب نیست ابروها كه مرز پیشانی و چشم هستند را سمبل و بیانگر احساسات بدانیم. فاصله زیاد ابروها تا چشم نشانه صبوری و مشكل‌پسندی است و فاصله كم آن نیز نشانه عجول بودن و قدرت تصمیم‌گیری سریع است. این را هم به یاد داشته باشید که معمولاً ابروها قرینه نیستند، حتی در صورت خودتان.


- ابروی بسیار كم‌پشت و كم‌رنگ: اجتماعی


تشخیص اندیشه این فرد مانند ابروانش مشكل است. اما مردم با او خیلی راحت ارتباط برقرار می‌كنند. او بیشتر سعی در شنیدن دارد تا گفتن، پس همصحبت خوبی است.


- ابروهای پیوسته: متفكر و خلاق


پیوستگی ابروها نشانگر این است که فرد دایماً در حال تفکر و اندیشه است و در مواقع رویارویی با مشكل ایده‌های جالبی در سر دارد.


- ابروی دم باریك (در وسط پهن و در انتها نازك): خلاق


کارهای بزرگتان را به این شخص بسپارید زیرا برای آن‌ها راه حل‌های خوبی ارایه می‌دهد. اما هرگز سعی نكنید در اجرا نیز کار را به او بسپارید زیرا او یك طراح و خلاق بزرگ است و ذهن خود را برای كارهای عملی آماده نكرده است.


- ابروی نازک و نخی: دهن‌بین


این افراد معمولًا دارای اعتماد به نفس کمی هستند. خود را بیش از مقداری كه واقعاً تحت نظرند مورد توجه می‌دانند. آن‌قدر نسبت به حرف دیگران حساس هستند که كه دچار وسواس می‌شوند .


- ابروی پرپشت و پهن: دوراندیش


از نظر ذهنی فعال و منبعی برای افكار و عقاید است. این فرد در بیان تفكرات نیز مانند زمان پردازش آنها قدرتمند است.


- ابروی صاف: متفکر


صافی و مستقیمی ابروها نشانگر اندیشه، تفکر و ایده‌گرایی فرد هستند.


- ابروی کمانی: واقع‌گرا


افرادی که دارای ابروهای خمیده و کمانی هستند از حکایت‌ها و داستان‌های واقعی لذت می‌‌برند.


با پلک‌های باز


وقتی می‌خواهید با مردم رابطه برقرار كنید اولین كاری كه لازم است انجام دهید بازكردن پلك‌ها است. پلك بالا كه خیلی هم تحرك دارد نشانه سطح روابط اجتماعی است.


- هنگام باز بودن چشم قسمت زیادی از پلک قابل رویت است: نیازمند صمیمیت


صاحب این پلك‌ها نیازمند واقعی صمیمیت است و اغلب دلشوره دارد، تعهد او در کارها هم از همین خصلت ناشی می‌شود و گاهی به خاطر توجه زیاد، اطرافیان را تحت فشار قرار می‌دهد.


- هنگام بازبودن چشم، قست باریكی از پلك بالا قابل مشاهده است: مستقل


این فرد به علت این كه دارای حد معقولی از صمیمیت است روابطی عادی و خوب دارد. یعنی نه تک‌روی را دوست دارد و نه وابستگی را. برای خودش وقت صرف می‌كند و مراقب آزادی شخصی خویش است.


- هنگام باز بودن چشم، پلك بالا مخفی است: متمركز


این افراد برای پست‌هایی مناسب هستند که كه نیازمند تمركز بالا و كم‌اشتباهی است. این افراد معمولاً محدودیت‌های عاطفی ندارند و حتی به مسائل عاطفی هم اجازه نمی‌دهند تمرکزشان را به هم بزنند.

دماغ نگو، تربچه


رکورد جراحی بینی در دنیا متعلق به ایران است. این عضو مورد توجه، نقش مهمی در صورت دارد و حرف‌های زیادی برای گفتن. از نظر چهره‌شناسی، بینی نشانگر توانایی ما در حفظ مقام، قدرت و نفوذ بین مردم و همچنین بیانگر توانایی و عكس‌العمل ما در برابر پول است.


- بینی بسیار بزرگ: عزم راسخ


در محیط كارش رئیس است، حتی اگر صندلی ریاست نداشته باشد. اگر کارش در خور استعدادش باشد شكوفایی چشمگیری خواهد داشت ولی از انجام كارهای كوچك کراهت دارد.


- بینی خیلی کوچک: ساعی


گفته می‌‌شود اشخاصی که بینی کوچکی دارند، ذاتاً افرادی ضعیف و اغلب غیرقابل‌اتکا هستند و در تصمیم‌هایشان استوار و ثابت‌قدم نیستند.


- بینی بلند و کشیده: مسلط بر كار و محیط


كارها را جدی و منطقی برای بلند مدت برنامه‌ریزی می‌كند و نظریات جدید را در حل مشكلات كشف می كند .


- انحنائی مقعر روی بینی در نیمرخ: احساساتی و نیازمند توجه


از محیط تاثیر زیادی می‌گیرد و اگر شغل یا محل تحصیل مطابق میل او نباشد در انجام وظایفش درمی‌ماند. ضمناً برای كارهایی كه انجام می‌دهد انتظار تشكر و قدردانی دارد.


- برآمدگی روی بینی در نیمرخ: مبتكر


زیبایی‌شناس و از آن بهتر استاد حل مشكلات است. خلاقیت بالایی هم دارد.


- بینی دارای پهنای بسیار زیاد: حامی دوستان و علاقه‌مند دوستی


هم حمایت می‌كند و هم دوست دارد حمایت شود. اگر چیزی داشته باشد با دیگران به اشتراك می‌گذارد.


- یك افتادگی پایین بینی درنیمرخ: تحلیل‌گر


اگر مشكلی بزرگ دارید كه از پس تحلیل آن برنمی‌آیید این شخص را خبر كنید. او استاد تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده است، آن هم بدون درگیر شدن با جزئیات.


نوك بینی و حفره‌های آن، درست مانند شماره حساب بانكی افراد، نشانه سرمایه‌دوستی ویا برعکس، ولخرجی آن‌هاست:


- نوك بینی پهن و گوشتالو: تضمین سرمایه‌گذاری


حداكثر امنیت مالی را می‌خواهد و با پول جدی برخورد می‌كند. در كل به دنبال یک حامی می‌گردد كه علاقه‌اش به پول‌هم به همین دلیل است.


- یك برجستگی گرد در نوك بینی: هنردوست


اگر یك اثر هنری خلق كردید اول به او نشان دهید چون قدر آن را می‌داند.


- بینی لاغر و باریك و پره های كناری آن نازكند: ولخرج


به پول وابستگی ندارد و برای روز مبادا پس‌انداز نمی‌کند.


- یك شیار واضح روی نوك بینی: نگرش عاطفی به دنیا


مدام از خود این سوال را می‌كند كه آیا شغل مورد نظر من پیدا خواهد شد وآیا این شغل مناسب من است؟ در كل دنبال كار است نه پول.


- حفره های بینی گشاد: خلاق و بخشنده


اگر طرحی در سر دارید كه نیازمند اجرایی خلاق است به او بدهید، چراكه با جسارت و خلاقیت آن را انجام می‌دهد. اگر هم چیزی داشته باشد با شما قسمت می‌كند.


- حفره های بینی تنگ و روبه داخل: حسابدار


چنین شخصی اول پول جیبش را می‌شمارد بعد خرج می‌كند یا به بیان بهتر دخل وخرج را با هم تنظیم می‌كند.


زاویه بینی نشانه‌ای برای میزان سنجیدگی رفتار فرد است. این زاویه را می‌توان با خطی كه از پایه بینی یعنی از محل اتصال به صورت شروع شده و در نیمرخ دیده می‌شود تعیین کرد.


- بینی سربالا با نوك گرد: اعمال نسنجیده و سرعت پایین تجزیه وتحلیل اطلاعات


شخصی. خوش‌گذران با اعمالی نسنجیده و مبتنی بر افكار سطحی است. رازدار نیست و به گذشته نگاه نمی‌كند و فقط حال را درنظر دارد.


- بینی سر بالا و نوك‌تیز: كنجكاو و ولخرج


درباره دیگران بیش از حد كنجكاو است و به جزئیات هم زیاد اهمیت می‌دهد. پول برای او حكم چیزی را داردكه باید خرج شود. خود را مقید به رعایت آداب و رسوم ندانسته و با اطرافیان به راحتی برخورد می‌کند. خودش را باور دارد.


- بینی كاملا بدون زاویه: عاقل و مطمئن


بدون این‌كه اقوا یا شیفته شود، اعتماد می‌كند و قابل اعتماد نیز هست.


- بینی با زاویه رو به پایین: حسابگر و شكاك


او به كار دیگران به گونه‌ای می‌نگرد كه گویی خطایی در آن رخ داده. زیادتر از چیزی که لازم است شک می‌کند.


رد پای خنده‌ها


حتماً توی روزنامه‌ها و مجله‌ها چشمتان‌ به آگهی‌هایی كه داروهای ضدچروك صورت را تبلیغ می‌كنند، افتاده است. این داروها قرار است معجزه بکنند و برای شما پوستی بسازند بهتر وتازه‌تر از پوست روز سوم تولدتان. اما واقعاً این چروک‌ها این‌قدر بد هستند؟ یعنی هیچ چیزی برای ما ندارند؟ مارك تواین می‌گفت: «چروك‌های صورت، رد پای خنده‌هاست.»


- یك چاله روی چانه: شوخ و بخشاینده


مشكلات زندگی او را از پا در نمی‌آورد چون آن‌ها را جدی نمی‌گیرد. برعكس، دوستانش را جدی می‌گیرد و همواره آن‌ها را شاد نگه می‌دارد.


- تورفتگی گونه‌ها: سازگار


تورفتگی گونه به خصوص در موقع خندیدن، علاوه بر جذابیت و زیبایی، دلیلی بر خوش‌مشربی و سازگاری فرد می‌‌باشد.


- خط‌های عمودی كوچك میان ابروها: وجدان كاری


در زندگی شخصی و كاری تمركز را حاكم كرده و نسبت به خود سخت‌گیر است. حتی در سخت‌ترین شرایط، دقت خود را برای انجام كار حفظ می‌كند.


- خطوط گوشه دهان که به طرف چانه پایین آمده‌اند: دلسوز


این فرد به علت شكست‌ها و سختی‌های زندگی، به یک همدرد عالی و دلسوز واقعی تبدیل شده است. از دست دادن عزیزان و مشكلات كاری می‌تواند این خطوط را به یك‌باره ایجاد كند.


- خطوط عمودی در اطراف لب: غلبه غالب برمشكلات


این خطوط گواهی مبارزات طولانی وسخت در برابر مصائب زندگی است. او در تمام زندگی از نیروی درونی خود كمك می‌گیرد كه شاید خودش نیز از آن خبر نداشته باشد اما اكنون مانند سدی در برابر مشكلات محکم شده.


- چانه فشرده و لایه لایه: روحیه آهنین در زندگی


از زندگی انتظار رویایی ندارد و برای بدترین روزها آماده است. سرسخت و یک‌دنده است و از مشکلات فرار نمی‌کند.


- چانه برآمده: از خود راضی


این‌گونه افراد، اشخاصی خودستا هستند و تصور می‌کنند هیچ چیزی جز خود آنها اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول ندارند و خود را عقل کل می‌‌دانند.

- قب‌قب زیر چانه: پرحرف و خوش برخورد


حرف کم نمی آورد و اگر سکوت کنند احتمالا دارند به یک گفتگوی جدید فکر می‌کنند. به راحتی ارتباط برقرار می‌کنند و برخورد خوبی دارند.


دماغ و دهن، یه گردو


جز این‌ها که گفتیم، باقی اجزای صورت هم می‌توانند به شناخت خصوصیات روحی صاحب چهره کم کنند.


- لب قلوه‌ای: بخشنده و خودنما


لب‌های قلوه‌ای، نشانه بخشش و گشاده‌دستی هستند. معمولا این‌گونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو کنند.


- لب بالایی نازک، لب پایین قلوه‌ای: قدرت توجیه


نشانه این است که فردی متقاعدکننده و مجاب‌کننده می‌‌باشد.


- لب نازک: توی خود


نازک بودن لب بیانگر خویشتن‌گرایی ذاتی در اشخاص است.


- گوش کوچک: احساس خطر


کوچکی گوش نشانه تزلزل و احساس ناامنی در افراد است، هرچند این‌گونه افراد می‌‌دانند که چه می‌‌خواهند و معمولاً سخت‌ کوش و کاری هستند.


- گوش بزرگ و دراز: جوشی


این قبیل افراد معمولا انعطاف‌پذیر نیستند و به سختی آرام و بی‌خیال می‌شوند.


- گوش پرمو: وسواسی


افرادی که دارای گوش‌هایی پرمو هستند معمولًا وسواسی و نکته‌بین بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف می‌کنند.


- فک چهارگوش: سرسخت


افراد با فک مربعی انسان‌های تسخیرناپذیر و سرکش هستند. آنها توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.


خب حالا که دیدید، یک وجب صورت چقدر حرف و حدیث و راز دارد، به جواب سؤال اول مقاله دوباره فکر کنید. صورت شما، صورت خود شما است. یک جور شناسنامه. باز هم از آن ناراضی هستید و می‌خواهید آن را عوض کنید؟ به قول شکسپیر «خداوند به شما یک چهره اعطا کرده و شما میخواهید چهره دیگری برای خود بسازید»؟!


اشتباه اتللو


جایی در پایان داستان اتللو، اثر معروف شکسپیر، اتللو همسر خود دزدمونا را به عشق به مرد دیگری متهم می‌کند و او را می‌کشد. اما دزدمونا واقعاً خیانتکار نبوده است. پس چرا اتللو اشتباه می‌کند؟


به این آخرین گفتگوی اتللو و دزدمونا دقت کنید. اتللو به همسرش می‌گوید اعتراف کند، چون می‌خواهد او را به خاطر خیانتش بکشد. دزدمونا جواب می‌دهد که کاسیو، همان مردی که متهم به داشتن رابطه با او است، بر بی‌گناهی او شهادت خواهد داد. اتللو میگوید کاسیو را کشته. دزدمونا می‌فهمد که دیگر نخواهد توانست بی‌گناهی خود را ثابت کند و اتللو او را خواهد کشت. پس می‌گوید: « دریغ، به او خیانت شد، و من تباه شدم!» اتللو: «دور شو، بدکار! در مقابل چهره من به خاطر او اشک می‌ریزی؟» دزدمونا: «آه، سرورم! مرا از خویش بران، اما مکُش!» اتللو: «خاموش شو، بدکار!»


از این صحنه چه می‌فهمیم؟ اشتباه اتللو چه بود؟ اتللو ناراحتی و ترس را در چهره دزدمونا به درستی تشخیص داده بود. اشتباه او آن بود که فکر می‌کرد ناراحتی دزدمونا به خاطر مرگ کاسیو و ترس او، ترس همسر بدکاری است که خیانتش آشکار شده است. او دزدمونا را کشت بدون این‌که فکر کند حالات چهره او مربوط به حس ترس و ناراحتی زن بی‌گناهی است که می‌داند همسر بسیار حسودش می‌خواهد او را بکشد واو نمی‌تواند بی‌گناهی خود را ثابت کند.


پلکم دارد می‌خارد


در عقاید عامه، پیش‌بینی‌هایی هم در مورد اجزای صورت وجود دارد:


پیشانی بلند علامت اقبال و دولت است.


قوز روی دماغ خوش‌شانسی می‌آورد.


بینی که بخارد، به مهمانی خواهی رفت.


چشم که تیر بکشد، مهمان خواهد آمد.


سق (سقف دهان) اگر سیاه باشد، نفرین گیرا است.


کسی زبانش را گاز بگیرد، معلوم است جایی دارند غیبتش را می‌کنند.


پلک چشم چپ بپرد، نشانه خبر خوش است وپریدن پلک راست، نشانه غم و غصه.


مژه افتاده را اگر درست حدس بزنی که مال کدام چشم است، آرزویت برآورده می‌شود.

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

کوکو سیب زمینی‌




مواد لازم:سیب زمینی‌ متوسط ۴ عدد- پیاز متوسط ۱ عدد- تخم مرغ ۲ عدد- فلفل دلمه ای‌ قرمز ۱ عدد- نمک- زرد چوبهٔ- فلفل- روغن به میزان لازم



طرز تهیه: این غذا خیلی‌ زود و راحت آماده میشه برای کسانی‌ که حوصلهٔ غذا درست کردن ندارند و یا خیلی‌ خسته هستن خیلی‌ خوبه سیب زمینی‌‌ها را با رندهٔ ریز رنده می‌کنیم همینطور پیاز و فلفل دلمه ای‌ اگر دوست دارید بوی فلفل را بیشتر حس کنید از فلفل سبز استفاده کنید فراموش نکنید که حتما آب سیب زمینی‌ و پیاز و فلفل را بعد از رنده کردن بگیرید تا کوکو طعم بهتری داشته باشد و بعد ادویه‌ها را اضافه می‌کنیم و روغن را میذاریم روی حرارت تا داغ شود بعد مایه کوکو را یک جا درون ماهیتابه می‌ریزیم بهتر است ۵ دقیقهٔ اول در ماهیتابه را بگذریم تا سیب زمینی‌‌ها بپزد و بعد با حرارت ملایم دو طرف آن را سرخ می‌کنیم.



سالاد الویه



مواد لازم:سیب زمینی‌ ۱ کیلو -تخم مرغ درشت ۳ عدد -کنسرو نخود فرنگی‌ ۱ قوطی -کالباس با طعم سیر ۳۰۰ گرم -خیار شور ۷۰۰ گرم -سس مایونز ۱ شیشه -آبلیمو تازه نصف استکان -نمک به میزان دلخواه



طرز تهیه:در ابتدا سیب زمینی‌‌ها را آب پزا یا بخار پزا می‌کنیم تخم مرغ‌ها را هم همینطور بعد با رنده ریز رنده می‌کنیم البته من تخم مرغ را با رندهٔ درشت رنده می‌کنم به نظر من زیبا تر میشه و بعد ما باقی‌ مواد را هم که کالباس و خیار شور است را هم با رندهٔ درشت رنده می‌کنیم و در آخر هم نخود فرنگی‌ نمک و سس مایونز و آبلیمو را اضافه می‌کنیم و مواد را خوب با هم مخلوط می‌کنیم و به مدتی ۱ تا ۲ ساعت در یخچال می‌گذاریم تا هم خنک شود و هم خوشمزه سالاد الویه هر چه سرد تر باشد خوشمزه تر میشود.



۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه

خوشبختی

 



                                                      از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت





                                                       خدا گفت آن را در خواسته هایت جستجو کن

                                                                               و
                                                          
                                                           از من بخواه تا به تو بدهم


                                                          با خود فکر کرد و فکر کرد



                                          
                                                اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم






                                                                   خداوند به او داد





                                       
                                             اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم




                                                                 خداوند به او داد



                                                              اگر ..... اگر ....... واگر



                                           اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود

 
                               از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم






                                                     خداوند گفت باز هم بخواه


                                        گفت چه بخواهم هر آنچه را که هست دارم







                                                     گفت بخواه که دوست بداری



                                                    بخواه که دیگران را کمک کنی






                                                بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی


                                                      و او دوست داشت و کمک کرد



                                      و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند



                                      و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد

 
                                                   رو به آسمان کرد و گفت




                                                   خدایا خوشبختی اینجاست در نگاه و لبخند دیگران

                       حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد




                                                           اگر الآن نه، پس کی؟


                                                    زندگی همواره پر از چالش است






                                                بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم


                                                  خیال می کنیم که زندگی،.... همان زندگی دلخواه


                                    موقعی شروع میشود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند


                             مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنیم، کاری که باید تمام کنیم


                             زمانی که باید برای کاری صرف کنیم، بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم و


                                        بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود


                                             بعد از آنکه همه اینها را تجربه کردیم


                   تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آنها را موانع می‌شناسیم


                                        این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم






                                                  که جاده‌ای بسوی خوشبختی وجود ندارد


                                                       خوشبختی، خودٍ همین جاده است






۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

Rastiland



Wir waren in Rastiland es hat ein risen Spaß gemacht
Wir sind in einer achterbahn gehfahren bei ende habe ich ein bischen gezitert
Bei der Riesenschiffschaukel hat es im Bauch gekitzelt
Über all war es sehr sehr sehr sehr 100000 sehr toll

zu Hause



Heute habe ich gelernt ,dann bin ich ins Internet gegangen.
Da habe ich mit meine Freudin Fragen gestelt.
Dann habe ich mit Parina gespielt.
Dann habe ich gemalt.
Dann habe ich wider mit Parina gespielt.
Ich hab noch Shidonni gemacht.

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه




اجازه دهید قبل از بیان دلایل این حقیقت را روشن کنیم که تنها شما نیستید که ریزش مو را تجربه می کنید بلکه اکثر زنان چنین اختلالی را تجربه کرده اند . کم شدن مو در زنان به دلایل متفاوتی اتفاق می افتد ولی بحث جدی در این رابطه -حداقل در مورد زنان - صورت نگرفته است در بسیاری از موارد دلایل ریزش مو قابل تشخیص و درمان است .



بنابر این اجازه دهید ابتدا بعضی از فاکتورهای رایج که باعث ریزش مو می شود را بیان کنیم.


1- کمبود آهن : فقر آهن -در صورت داشتن یا نداشتن آنمی- می تواند منجر به ریزش مو شود. ولی بهتر است قبل از اینکه خودسرانه از قرص های آهن مکمل استفاده کنید با پزشک خود در این زمینه مشورت کنید تا از در صورت تشخیص نیاز توسط پزشک از مکمل ها استفاده کنید. زیرا آهن بیش از اندازه در بدن نیز منجر به بروز بعضی مشکلات می شود.


2- اختلالات غده تیروئید: در هر دو حالت کم کاری یا پرکاری غده تیروئید ریزش مو اتفاق می افتد.


3- کاهش مقدار استروژن: خیلی از زنان ، ریزش مو را در دوران یائسگی و بعد از آن تجربه می کنند . زمانیکه ترشح مقدار استروژن در بدن کاهش می یابد. سایر تغییرات هورمونی- برای مثال تغییر میزان استفاده از داروهای ضد حاملگی - نیز می تواند منجر به ریزش مو شود.


4- تغییرات هورمونی بعد از حاملگی : مادرانی که تازه کودکان خود را متولد کرده اند از ابتدا تا بعد از 6 ماه نیز ریزش مو را تجربه می کنند و این زمانی است که مقدار استروژن در خون در حال برگشت به مقدار نورمال است. در حقیقت چیزی که به نظر ریزش موی شدید می آید در واقع تنظیم چرخه رشد طبیعی مو است 0( نسبت به زمان حاملگی که در اثر میزان زیاد هورمون ریزش مو از حد نورمال کمتر می شود)


telogen efflovium-5-(تلوژن افلووین): این یک اصطلاح برای بیان ریزش مو به صورت موقت و ناگهانی است که در اثر استرس یا جراحی اتفاق می افتد و به طور عمومی تا دو ماه بعد از بیماری ادامه دارد (این اصطلاح همچنین برای بیان ریزش ناگهانی مو که در نتیجه یکی از علت های ذکر شده اتفاق می افتد مانند تغییرات هورمونی بعد از زایمان نیز صدق می کند.)


6- داروها: خیلی از داروها منجر به ریزش مو می شود . بنابر این اگر این مسئله برای شما نگران کننده است بهتر است با پزشک خود در مورد مصرف داروهای جایگزین مشورت کنید.


7 - مقدر زیاد ویتامین آ یا سلنیوم: در موارد نادر ممکن است از این مکمل استفاده شود زیرا در بسیاری موارد مصرف مولتی ویتامین نیاز را مرتفع می کند.


مطالعات متعدد اخیر که در مورد علت ریزش مو در مردان صورت گرفته نشان می دهد که مصرف دخانیات نیز باعث افزایش ریزش مو می شود اما مشخص نیست که در زنان نیز چنین تاثیری داشته باشد . اما به طور کلی مصرف سیگار بنابه دلایل بسیار مضر است . بنابراین فرق نمی کند که آیا ریزش مو نیز در بین این دلایل باشد یا نه.


اما بهترین کار برای کسی که ریزش مو را تجربه کرده این است که دلیل اصلی را شناسایی و درمان کند. و بهترین نقطه برای تشخیص انجام تست خون است تا ازاین طریق میزان آهن، هورمون های تیروئید و وضعیت استروژن خون مشخص شود.


اگر پزشک علت قابل درمان برای ریزش مو تشخیص نداد ممکن است ریزش مو نتیجه فاکتورهای ژنتیکی باشد که غیر قابل اجتناب است اما با این حال داروهایی و جود دار که رشد دوباره مو را تحریک می کند.


• روگان(نام تجاری برای داروی ماینوکسیدل): این دارو به صورت موضعی مصرف می شود یعنی به صورت مستقیم روی پوست سر مالیده می شود و با اتساع رگ های خونی پوست سر ، خون رسانی به پوست سر راافزایش می دهد . در نتیجه فولیکول ها ی مو مواد مغذی و اکسیژن بیشتری دریافت می کند و در فولیکول های مو شروع به بزرگتر شدن می کند و بعد از مدتی موها پر پشت تر می شود. البته قابل ذکر است که زنان حامله و شیرده نباید از این دارو استفاده کنند.


• پروپسیا(نام تجاری برای داروی فناستراید): این دارو به صورت قرص به فروش می رسد و مانع تبدیل تستسترون به دهیدروتستسترون یا DHT می شود (دهیدروتستسترون هورمونی است که به تدریج باعث کم شدن فولیکول های مو و درنتیجه کم شدن چرخه رشد مو می شود) البته این دارو برای درمان ریزش مو در مردان تجویز می شود اما ممکن است مانع ریزش مو در زنان نیز شود. البته همان طور که درمورد داروی اول بیان شد زنان حامله یا زنانی که قصد حامله شدن دارند نباید از این دارو استفاده کنند. مطالعات در مورد خاصیت مصرف این دارو در زنان به نتایج ضد و نقیصی رسید ه لذا مصرف این دارو درمورد تمام زنان کارساز نیست.


البته در مورد دو داروی ذکر شده لازم است به این نکته اشاره شود که مادامی که این دارو مصرف می شود ریزش مو قابل درمان و کنترل است ولی اگر درمان کنار گذاشته شود وضعیت به حالت قبل برمیگردد.


با آرزوی داشتن زلف های قابل ستایش






پيشگيري از بروز چين و چروك صورت




پوست احتياج به مراقبت و نگهداري دارد. رعايت يكسري اصول ساده در زندگي مي‌تواند از تشكيل چروك و خطوط صورت جلوگيري كند.

 
1- تميز نگاه داشتن پوست


صورت خود را با صابون ملايم (گليسيرينه)‌ بشوييد و اين كار را حداكثر 2 بار در روز تكرار كنيد. ليف زدن يا شستشوي خشن ضرورت نداشته و بهتر است پوست لطيف صورت را با دست شستشو دهيد. پس از شستن كامل صورت با آب گرم يكبار هم با آب سرد پوستتان را آبكشي كنيد تا طراوت و شادابي خود را حفظ نمايد. براي خشك كردن فقط حوله را روي پوست فشار داده و از كشيدن خشن آن روي پوست خودداري نماييد.

2- استراحت كافي‌

استراحت به ميزان حداقل 8 ساعت در طول شب و اگر امكان داشته باشد، يك چرت كوتاه پس از ناهار بسيار عالي است.

 
3- پرهيز از آفتاب‌


پرهيز از آفتاب تا حد ممكن و استفاده منظم از ضد آفتاب كه مهمترين عامل در پيشگيري از بروز چروك‌هاست. ضد آفتاب بايستي در منزل هم حداقل 21 بار در روز استعمال شود. ضد‌آفتاب با عيار حفاظتي 30 و بالاتر كافي است. بهتر است نوع ضد آفتاب را متخصص پوست تعيين كند. استفاده از عينك آفتابي هم بسيار مفيد است، زيرا از جمع شدن چشم‌ها و افتادن چروك دور آنها ممانعت مي‌كند.

4- ورزش كردن براي حفظ شادابي و طراوت همه اندام‌هاي بدن از جمله پوست مفيد است.

 
5- رعايت رژيم غذايي مناسب و ميوه و سبزيجات تازه به مقدار زياد استفاده كنيد. از خوردن چربي‌هاي با منشاء حيواني تا حد ممكن پرهيز كنيد. حبوبات، غلات، شير بدون چربي، ويتامين‌هاي E - D - C -B complex - A، آبميوه‌ها، گوشت مرغ و ماهي براي بدن بسيار مفيد هستند. از خوردن تنقلات، چيپس، پفك، سس، ساندويچ، پيتزا و غذاهاي آماده، شكلات، شيرين و نوشابه پرهيز كنيد.

 
6- پرهيز از كم و زياد كردن وزن بخصوص به طور ناگهاني.


7- پرهيز از استرس و تنش‌هاي عصبي. از اخم كردن و انداختن چروك به پيشاني و دور چشم‌ها هنگام دقت كردن به چيزي، مطالعه كردن و يا تلويزيون نگاه كردن اجتناب كنيد. دقت كنيد كه اين كار گاهي به صورت يك عادت درآمده و به صورت غيرارادي انجام مي‌شود. تا مي‌توانيد شاد باشيد و بخنديد.


8- استفاده از مرطوب‌كننده يا چرب‌كننده (برحسب نوع پوستتان)‌ در طول روز بخصوص در فصول سرد سال الزامي است. پوست‌هاي خشك زودتر دچار چين و چروك مي‌شوند. از لوازم آرايش كمتر استفاده كرده و در صورت استفاده حتما آنها را در هنگام خوابيدن كاملا از روي پوست پاك كنيد.




9خوراکی لازم برای داشتن سلامتی در زمستان




9خوراکی لازم برای داشتن سلامتی در زمستان



معمولا ما اینقدر مشغول کار و زندگی می شویم که از سلامتی خود باز می مانیم و تنها زمانی که مریض می شویم به یاد خود می افتیم و اینکه باید به اجزای بدن خود مواد لازم و ویتامین های را از طریق مواد غذایی برسانیم و انرژی بدن را تامین کنیم .


پس این 9 خوراکی لازم را وارد سبدهای غذایی خود کنید تا سالم بمانید :


* روغن زیتون :


بر روی سالاد خود روغن زیتون بریزید و یا غذاهای خود را با روغن زیتون سرخ کنید . زیرا روغن زیتون فعالیت و تحرک سلولهای بدن را بالا می برد .


این عمل در زمستان بسیار به سلولهای شما کمک می کند و باعث می شود شما احساس سرما نداشته باشید .


در مطالعه ای که بر روی 18 زن انجام شد این نتیحه به دست آمده است . به هنگام سرو غذای ظهر و ناهار این افراد مقداری روغن زیتون اضافه شده است و مشاهده شده است که در این مدت این افراد سرمایی فصل زمستان را کمتر احساس کرده و نسبت به افرادی که در غذای شان روغن زیتون استفاده نشده بود .


در هر 100 گرم از روغن زیتون 673 کالری وجود دارد . البته لازم به ذکر است این مقدار متغییر است زیرا بستگی به میزان خالصی یا ناخالصی روغن زیتون شما دارد .


ماهی :


نه تنها ماهی بلکه تمام مواد خوراکی که از دریا به دست می آیند بسیار برای بدن مفید هستند بخصوص در فصل زمستان به خوردن این مواد غذایی توصیه می شود .


زیرا ماهی دارای امگا 3 می باشد ، و پروتئین زیادی دارد .


در فصل زمستان توصیه می شود 3 بار در هفته ماهی مصرف کنید . تا مواد لازم به بدنتان برسد .


سفیده ی تخم مرغ :


تخم مرغ همیشه به عنوان یک منبع خوب و سرشار از پروتئین محسوب می شود ، این ماده ی خوراکی سرشار از پروتئین می باشد .


توصیه می شود تخم مرغ را به هنگام صبح میل کنید زیرا هنگامی که صبح میل می کنید انرژی بیشتری را در طول روز دارید .


برای مثال اگر می خواهید املت درست کنید توصیه می کنیم که از سفیده ی بیشتری استفاده کنید تا زرده .


مثلا اگر 4 عدد سفیده استفاده می کنید توصیه می کنیم که 2 عدد زرده استفاده کنید .


اگر به زیره حساسیت ندارید و به زیره علاقه دارید می توانید کمی زیره به آن اضافه کنید .


زرده ی تخم مرغ دارای 70 کالری می باشد اما سفیده ی تخم مرغ دارای 55 کالری می باشد . البته به اندازه ی تخم مرغ بستگی دارد .


پس بهتر است که سفید ه ی تخم مرغ را به زرده ترجیح دهید و بیشتر آن را مصرف کنید .


* سیب زمینی :


سیب زمینی سرشار از فیبر است و فیبر ماده ی مفید و لازم برای بدن می باشد و همین طور هضم غذا را بهتر می کند. سیب زمینی به دلیل فیبری که دارد باعث می شود که معده شما زودتر پر شود و شما به دلیل اینکه حجم معده تان پر شده است ، غذای کمتری را بخورید .


بهتر است سیب زمینی های را آب پز یا تنوری کنید . در این صورت کالری سیب زمینی افزایش پیدا نمی کند .


کالری سیب زمینی که سرخ شده باشد نسبت به کالری سیب زمنی که آب پز شده باشد باور کردنی نیست :


یک سیب زمینی صد گرمی تنوری یا آب پز برابر با 85 کالری دارد در صورتی که این مقدار برای صد گرم سیب زمینی سرخ شده برابر با 405 کالری است .


* جو دو سر :


جو دو سر منبع غنی از چربی مفید برای بدن است و به همین دلیل باعث می شود که انرژی بدن شما در طول فعالیت هایی که در فصل زمستان انجام می دهید تامین شود .


شما می توانید جو دو سر را آسیاب کرده و بر روی پنیر بریزید و در صبحانه میل کنید یا اینکه به هنگام ناهار بر روی سالاد بریزید .


در این روزها برای سهولت بیشتر ما ، نان های جو نیز وارد بازار شده اند که شما می توانید از آنها نیز استفاده کنید .


* سویا :


شما می توانید از عصاره سویا نیز استفاده کنید که کالری بسیار پایین و هیچ گونه کلسترولی ندارد .


شما می توانید در سالاد یا غذاهای سرد و گرم خود از این ماده ی خوراکی استفاده کنید .


کرم سویا را بهتر است با کمی آب لیمو ترش قاتی کنید و بعد میل نمایید .


* دارچین :


دارچین جزو خانواده ی پلی فنول است . مولکول های مفیدی در دارچین وجود دارد . دارچین باعث می شود احساس گرسنگی شما کاهش یابد . شما می توانید دارچین را بر روی سالاد میوه یا سالاد فصل بریزید و میل کنید .


* سیب :


سیب دارای کالری بسیار پایینی است ، غنی از فیبر می باشد . سیب بسیار مفید برای بالا بردن فند خون می باشد . تاثیر مستقیمی بر فند خون دارد .


برای استفاده ی بهینه از سیب توصیه می شود این میوه را با پوست بخورید زیرا پوست سیب دارای آنتی اکسیدان می باشد .


* کاکائو :


کاکائو بخصوص برای کودکان در فصل سرما مفید است و توصیه می شود کاکائو های تیره تر و با کالری کمتر را تهیه بفرمایید .


کاکائو ضد افسردگی می باشد . و به شما کمک می کند که در زمستان همیشه خنده بر روی لب هایتان باشید . کاکائو برای داشتن خنده و روحیه ای شاداب بسیار به شما کمک می کند .






کاکائو شما را از ناراحتی های قلبی – عروقی دور نگه می دارد .


به شما توصیه می شود که مقداری کاکائو را در سبد غذایی روزانه خود قرار دهید مانند میوه ای که روزانه مصرف می کنید ، توصیه میشود کاکائو را نیز مصرف کنید .


۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

چطوري جوون بمونيم؟


 



چطوري جوون بمونيم؟
 
 
1-اعداد و ارقام غير ضروري رو دوربنداز!
اين اعداد شامل سن، قد و وزن ميشه
بگذار دکترها راجع به اين عددها نگران باشن
خوب واسه همينه که بهشون ويزيت مي دي.
 
2 دوستهاي شاد و خوش و خرم و سر حالت  رو براي خودت نگه دار!
آدمهاي بي حس و حال تو رو هم بي حال مي کنن
( اگه خودت جزو اين دسته اي حواست باشه!)
3- دائم در حال يادگيري باش!
سعي کن بيشتر راجع به کامپوتر، کارهاي دستي،باغباني و خلاصه هرچي که فکر مي کني ياد بگيري
هيچوقت نگذار مغزت بي کار بمونه
"مغز بيکار پاتوق شيطانه"
اين شيطان هم اسمش آلزايمر ِ
4- از چيزهاي ساده، لـــذت ببر
5- اغلب بخنـــــد، قهقهه هاي بلند و طولاني
اونقدر بخند که نفست بند بياد
اگه دوستي داري که خيلي باهاش مي خندي، پس خيلي باهاش وقت بگذرون
6- گاهي اوقات يه کم اشک بريز
سختي کشيدن هست، غمگين بودن هست اما ادامه بده
تنها کسي که تمام طول زندگيمون کنار ماست، خود ما هستيم
پس تا وقتي که زنده ايي زندگي کن
7- دور و اطرافت رو با آدمهاو چيزهايي پر کن که دوستشون داري
با د وستها و فاميل، با يادگاري هات، حيووون خونگي، موسيقي ، گل و گياه و خلاصه هرچيزي
خوب حالا  خونه ات پناهگاه و محل آرامشت شد؟
بگو ببينم، رابطه ات با خدا چطوره؟
8- سلامتيت رو جشن بگير و بهش اهميت بده!
اگه سالمي، سعي کن اين وضعيت رو حفظ کني
اگه وضعت متغيره، سعي کن متعادلش کني و حالت رو بهتر کني
اگر هم فکر مي کني تنهايي از پسش بر نمي آيي،از يک نفر کمک بگير
9- به سمت ناراحتي ها ت سفر نکن!
برو به يک مرکز خريد، برو به يه محله ي ديگه، حتي برو يه کشور ديگه
اما هيچ وقت جايي نرو که باعث سرافکندگي و احساس گناهت بشه
10- از هر فرصتي که داري استفاده کن و به همه کساني که دوستشون داري، عشقت رو نشون بده

شبی از آن رابی





این داستان واقعی است و ارزش خواندن را دارد!



نام من میلدرد است؛


میلدرد آنور Mildred Honor. قبلاً در دی‌موآن Des Moines در ایالت آیوا در مدرسهء ابتدایی معلّم موسیقی بودم.


مدّت سی سال است تدریس خصوصی پیانو به افزایش درآمدم کمک کرده است. در طول سالها دریافته‌ام که سطح توانایی موسیقی در کودکان بسیار متفاوت است. با این که شاگردان بسیار بااستعدادی داشته‌ام، امّا هرگز لذّت داشتن شاگرد نابغه را احساس نکرده‌ام.


یکی از این شاگردان رابی بود. رابی یازده سال داشت که مادرش (مادری بدون همسر) او را برای گرفتن اوّلین درس پیانو نزد من آورد. برای رابی توضیح دادم که ترجیح می‌دهم شاگردانم (بخصوص پسرها) از سنین پایین‌تری آموزش را شروع کنند. امّا رابی گفت که همیشه رؤیای مادرش بوده که او برایش پیانو بنوازد. پس او را به شاگردی پذیرفتم.


رابی درس‌های پیانو را شروع کرد و از همان ابتدا متوجّه شدم که تلاشی بیهوده است. رابی هر قدر بیشتر تلاش می‌کرد، حس‌ّ شناخت لحن و آهنگی را که برای پیشرفت لازم بود کمتر نشان می‌داد. امّا او با پشتکار گام‌های موسیقی را مرور می‌کرد و بعضی از قطعات ابتدایی را که تمام شاگردانم باید یاد بگیرند دوره می‌کرد.


در طول ماهها او سعی کرد و تلاش نمود و من گوش کردم و قوز کردم و خودم را پس کشیدم و باز هم سعی کردم او را تشویق کنم. در انتهای هر درس هفتگی او همواره می‌گفت، "مادرم روزی خواهد شنید که من پیانو می‌زنم."


امّا امیدی نمی‌رفت. او اصلاً توانایی ذاتی و فطری را نداشت. مادرش را از دور می‌دیدم و در همین حدّ می‌شناختم؛ می‌دیدم که با اتومبیل قدیمی‌اش او را دم خانهء من پیاده می‌کند و سپس می‌آید و او را می‌برد. همیشه دستی تکان می‌داد و لبخندی می‌زد امّا هرگز داخل نمی‌آمد.


یک روز رابی نیامد و از آن پس دیگر او را ندیدم که به کلاس بیاید. خواستم زنگی به او بزنم امّا این فرض را پذیرفتم که به علّت نداشتن توانایی لازم بوده که تصمیم گرفته دیگر ادامه ندهد و کاری دیگر در پیش بگیرد. البتّه خوشحال هم بودم که دیگر نمی‌آید. وجود او تبلیغی منفی برای تدریس و تعلیم من بود.


چند هفته گذشت. آگهی و اعلانی دربارهء تک‌نوازی آینده به منزل همهء شاگردان فرستادم. بسیار تعجّب کردم که رابی (که اعلان را دریافت کرده بود) به من زنگ زد و پرسید، "من هم می‌توانم در این تک‌نوازی شرکت کنم؟". توضیح دادم که، " تک‌نوازی مربوط به شاگردان فعلی است و چون تو تعلیم پیانو را ترک کردی و در کلاسها شرکت نکردی عملاً واجد شرایط لازم نیستی." او گفت، "مادرم مریض بود و نمی‌توانست مرا به کلاس پیانو بیاورد امّا من هنوز تمرین می‌کنم. خانم آنور، لطفاً اجازه بدین؛ من باید در این تک‌نوازی شرکت کنم!" او خیلی اصرار داشت.


نمی‌دانم چرا به او اجازه دادم در این تک‌نوازی شرکت کند. شاید اصرار او بود یا که شاید ندایی در درون من بود که می‌گفت اشکالی ندارد و مشکلی پیش نخواهد آمد. تالار دبیرستان پر از والدین، دوستان و منسوبین بود. برنامهء رابی را آخر از همه قرار دادم، یعنی درست قبل از آن که خودم برخیزم و از شاگردان تشکّر کنم و قطعهء نهایی را بنوازم. در این اندیشه بودم که هر خرابکاری که رابی بکنم چون آخرین برنامه است کلّ برنامه را خراب نخواهد کرد و من با اجرای برنامهء نهایی آن را جبران خواهم کرد.


برنامه‌های تکنوازی به خوبی اجرا شد و هیچ مشکلی پیش نیامد. شاگردان تمرین کرده بودند و نتیجهء کارشان گویای تلاششان بود. رابی به صحنه امد. لباسهایش چروک و موهایش ژولیده بود، گویی به عمد آن را به هم ریخته بودند. با خود گفتم، "چرا مادرش برای این شب مخصوص، لباس درست و حسابی تنش نکرده یا لااقل موهایش را شانه نزده است؟"


رابی نیمکت پیانو را عقب کشید؛ نشست و شروع به نواختن کرد. وقتی اعلام کرد که کنسرتوی 21 موتزارت در کو ماژور را انتخاب کرده، سخت حیرت کردم. ابداً آمادگی نداشتم آنچه را که انگشتان او به آرامی روی کلیدهای پیانو می‌نواخت بشنوم. انگشتانش به چابکی روی پرده‌های پیانو می‌رقصید. از ملایم به سوی بسیار رسا و قوی حرکت کرد؛ از آلگرو به سبک استادانه پیش رفت.


آکوردهای تعلیقی آنچنان که موتزارت می‌طلبد در نهایت شکوه اجرا می‌شد! هرگز نشنیده بودم آهنگ موتزارت را کودکی به این سن به این زیبایی بنوازد. بعد از شش و نیم دقیقه او اوج‌گیری نهایی را به انتها رساند. تمام حاضرین بلند شدند و به شدّت با کف‌زدن‌های ممتدّ خود او را تشویق کردند.


سخت متأثّر و با چشمی اشک‌ریزان به صحنه رفتم و در کمال مسرّت او را در آغوش گرفتم. گفتم، "هرگز نشنیده بودم به این زیبایی بنوازی، رابی! چطور این کار را کردی؟" صدایش از میکروفون پخش شد که می‌گفت، "می‌دانید خانم آنور، یادتان می‌آید که گفتم مادرم مریض است؟ خوب، البتّه او سرطان داشت و امروز صبح مرد. او ناشنوا بود و اصلاً نمی‌توانست بشنود. امشب اوّلین باری است که او می‌تواند بشنود که من پیانو می‌نوازم. می‌خواستم برنامه‌ای استثنایی باشد."


چشمی نبود که اشکش روان نباشد و دیده‌ای نبود که پرده‌ای آن را نپوشانده باشد. مسئولین خدمات اجتماعی آمدند تا رابی را به مرکز مراقبت‌های کودکان ببرند؛ دیدم که چشم‌های آنها نیز سرخ شده و باد کرده است؛ با خود اندیشیدم با پذیرفتن رابی به شاگردی چقدر زندگی‌ام پربارتر شده است.


من هرگز نابغه نبوده‌ام امّا آن شب شدم. و امّا رابی


؛ او معلّم بود و من شاگرد؛ زیرا این او بود که معنای استقامت و پشتکار و عشق و باور داشتن خویشتن و


شاید حتّی به کسی فرصت دادن و علّتش را ندانستن را به من یاد داد.









من , تو , او




من به مدرسه ميرفتم تا در س بخوانم



تو به مدرسه ميرفتي به تو گفته بودند بايد دکتر شوي


او هم به مدرسه ميرفت اما نمي دانست چرا


من پول تو جيبي ام را هفتگي از پدرم ميگرفتم


تو پول تو جيبي نمي گرفتي هميشه پول در خانه ي شما دم دست بود


او هر روز بعد از مدزسه کنار خيابان آدامس ميفروخت


معلم گفته بود انشا بنويسيد


موضوع اين بود علم بهتر است يا ثروت

 
من نوشته بودم علم بهتر است


مادرم مي گفت با علم مي توان به ثروت رسيد


تو نوشته بودي علم بهتر است


شايد پدرت گفته بود تو از ثروت بي نيازي


او اما انشا ننوشته بود برگه ي او سفيد بود


خودکارش روز قبل تمام شده بود


معلم آن روز او را تنبيه کرد


بقيه بچه ها به او خنديدند


آن روز او براي تمام نداشته هايش گريه کرد


هيچ کس نفهميد که او چقدر احساس حقارت کرد


خوب معلم نمي دانست او پول خريد يک خودکار را نداشته


شايد معلم هم نمي دانست ثروت وعلم


گاهي به هم گره مي خورند


گاهي نمي شود بي ثروت از علم چيزي نوشت


من در خانه اي بزرگ مي شدم که بهار


توي حياطش بوي پيچ امين الدوله مي آمد


تو در خانه اي بزرگ مي شدي که شب ها در آن


بوي دسته گل هايي مي پيچيد که پدرت براي مادرت مي خريد


او اما در خانه اي بزرگ مي شد که در و ديوارش


بوي سيگار و ترياکي را مي داد که پدرش مي کشيد


سال هاي آخر دبيرستان بود


بايد آماده مي شديم براي ساختن آينده


من بايد بيشتر درس مي خواندم دنبال کلاس هاي تقويتي بودم


تو تحصيل در دانشگا هاي خارج از کشور برايت آينده ي بهتري را رقم مي زد


او اما نه انگيزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار مي گشت


روزنا مه چاپ شده بود


هر کس دنبال چيزي در روزنامه مي گشت


من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ي قبولي هاي کنکور جستجو کنم


تو رفتي روزنامه بخري تا دنبال آگهي اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردي


او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در يک نزاع خياباني کسي را کشته بود


من آن روز خوشحال تر از آن بودم


که بخواهم به اين فکر کنم که کسي کسي را کشته است


تو آن روز هم مثل هميشه بعد از ديدن عکس هاي روزنامه


آن را به به کناري انداختي


او اما آنجا بود در بين صفحات روزنامه


براي اولين بار بود در زندگي اش


که اين همه به او توجه شده بود !!!!


چند سال گذشت


وقت گرفتن نتايج بود


من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهي ام بودم


تو مي خواستي با مدرک پزشکي ات برگردي همان آرزوي ديرينه ي پدرت


او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود


وقت قضاوت بود


جامعه ي ما هميشه قضاوت مي کند


من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند


تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند


او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند


زندگي ادامه دارد


هيچ وقت پايان نمي گيرد


من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است!!!


تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است!!!


او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!!


من , تو , او


هيچگاه در کنار هم نبوديم


هيچگاه يکديگر را نشناختيم


اما من و تو اگر به جاي او بوديم


آخر داستان چگونه بود؟؟؟