یه چند روزی بود که کلی برنامه ریزی کرده بودم که اولین دههٔ سالگرد ازدواجم را جشن بگیرم میخواستم خیلی متفاوت باشد و به همسرم هم هیچی نگفتم که غافلگیرش کنم ولی پریسا میدونست چون با هم میرفتیم به فروشگاههای مختلف تا برای همسری کادو بگیرم ولی هرچی گشتم نتونستم کادویی مناسب پیدا کنم قصدم خرید یک کاپشن خوب و مارکدار بود که گیرم نیومد گفتم عیب نداره یک پیراهن گرم و خوب میگیرم آن هم دیدم مدلها چنگی به دل نمیزند خلاصه یک هفته ایی با پریسا و البته پرینا که واقعا همکاری میکرد و صداش تو کالسکه در نمیاومد و ساکت همه جارا تماشا میکرد گشتیم و چیزی نیافتیم بهیاد اون ضربالمثل افتادم که میگفت گشتم نبود نگرد نیست من هم گفتم مثل این که باید یک فکر دیگه بکنم اینه که رفتم دست بکار شدم حدود ۱ سالی میشد که بخاطر این روز هرچی آهنگ عشقی با معنا تو اینترنت میدیدم دانلود میکردم تا بشه یه سی دی عاشقانه تا به همسری تقدیم کنم تا هروقت گوش کرد یاد من باشد و یاد عشق پاکی که بین ماست و روی سی دی را هم با همان ماجیکهای مخصوص عکس صورتی را کشیدم که با لبخند به صاحبش میگوید دوستت دارم خلاصه مجموعه آهنگها ۹ تایی شد و خودم یک کیک اسفنجی درست کردم و غذای مورد علاقهٔ همسری را هم درست کردم که همان قورمه سبزی بود پریسا هم که صبح همان روز که اتفاقا هم خورد به آخر هفته زود بیدار شده بود و یک نقاشی خیلی ناز و بیاد ماندنی برای هردوی ما کشیده بود و زود رفته بود میز صبحانه را هم آماده کرده بود تا وقتی ما بیدار میشویم غافلگیر بشیم که اتفاقا هم شدیم چون اصلا انتظار نداشتیم پریسا اینقدر این روز برایش مهم باشد وقتی ازش پرسیدم مگه یادت بود گفت بله که یادم بود تو تقویمم نوشته بودم الهی ناز بشی جیگرم و یک سالگرد ساده ولی بیاد ماندنی را با هم جشن گرفتیم ناا گفته نماند که همسری از تمامی آهنگهایی که بهش تقدیم کرده بودم خیلی خوشش اومد بهش گفته بودم که تو ماشین گوش کنه و حسابی به معنای شعرها هم توجه کنه و فرداش وقتی اومد خونه گفت من هم برات یک سی دی حتما ضبط میکنم به نظر خودم شاید کارم ارزش مادی زیادی نداشت ولی یاد و خاطره آن تا ابد در قلب همسری جاودان خواهد ماند.
۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه
سالگرد ازدواج
یه چند روزی بود که کلی برنامه ریزی کرده بودم که اولین دههٔ سالگرد ازدواجم را جشن بگیرم میخواستم خیلی متفاوت باشد و به همسرم هم هیچی نگفتم که غافلگیرش کنم ولی پریسا میدونست چون با هم میرفتیم به فروشگاههای مختلف تا برای همسری کادو بگیرم ولی هرچی گشتم نتونستم کادویی مناسب پیدا کنم قصدم خرید یک کاپشن خوب و مارکدار بود که گیرم نیومد گفتم عیب نداره یک پیراهن گرم و خوب میگیرم آن هم دیدم مدلها چنگی به دل نمیزند خلاصه یک هفته ایی با پریسا و البته پرینا که واقعا همکاری میکرد و صداش تو کالسکه در نمیاومد و ساکت همه جارا تماشا میکرد گشتیم و چیزی نیافتیم بهیاد اون ضربالمثل افتادم که میگفت گشتم نبود نگرد نیست من هم گفتم مثل این که باید یک فکر دیگه بکنم اینه که رفتم دست بکار شدم حدود ۱ سالی میشد که بخاطر این روز هرچی آهنگ عشقی با معنا تو اینترنت میدیدم دانلود میکردم تا بشه یه سی دی عاشقانه تا به همسری تقدیم کنم تا هروقت گوش کرد یاد من باشد و یاد عشق پاکی که بین ماست و روی سی دی را هم با همان ماجیکهای مخصوص عکس صورتی را کشیدم که با لبخند به صاحبش میگوید دوستت دارم خلاصه مجموعه آهنگها ۹ تایی شد و خودم یک کیک اسفنجی درست کردم و غذای مورد علاقهٔ همسری را هم درست کردم که همان قورمه سبزی بود پریسا هم که صبح همان روز که اتفاقا هم خورد به آخر هفته زود بیدار شده بود و یک نقاشی خیلی ناز و بیاد ماندنی برای هردوی ما کشیده بود و زود رفته بود میز صبحانه را هم آماده کرده بود تا وقتی ما بیدار میشویم غافلگیر بشیم که اتفاقا هم شدیم چون اصلا انتظار نداشتیم پریسا اینقدر این روز برایش مهم باشد وقتی ازش پرسیدم مگه یادت بود گفت بله که یادم بود تو تقویمم نوشته بودم الهی ناز بشی جیگرم و یک سالگرد ساده ولی بیاد ماندنی را با هم جشن گرفتیم ناا گفته نماند که همسری از تمامی آهنگهایی که بهش تقدیم کرده بودم خیلی خوشش اومد بهش گفته بودم که تو ماشین گوش کنه و حسابی به معنای شعرها هم توجه کنه و فرداش وقتی اومد خونه گفت من هم برات یک سی دی حتما ضبط میکنم به نظر خودم شاید کارم ارزش مادی زیادی نداشت ولی یاد و خاطره آن تا ابد در قلب همسری جاودان خواهد ماند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر